گل من

*** گلنار ***

 

 

شهرام ناظری در سال ۱۳۲۸ (۱۹۵۰ میلادی) در خانواده ای هنردوست، در کرمانشاه به دنیا آمد. از کودکی و زیر نظر پدرش، آموزش های اولیه موسیقی و آواز را فرا گرفت.

 

 پدر شهرام ناظری صدای لطیفی داشت و علاوه بر آشنایی با گوشه‌ها و ردیف های آواز ایرانی، با سه تار هم میانه ای داشت، مادر وی هم دارای صدایی خوش بود؛ شهرام در چنین محیطی پرورش می یابد و پدر با بهره گیری از سبک پیشینیان و خوانندگان آن دیار به خصوص شادروان شیخ داوودی خواننده بزرگ، فرزندش را آموزش می دهد.

ناگفته نماندکه قطب این خانواده، مرحوم استاد حاجی خان ناظری بود که اکثر موسیقی دانان کرمانشاه را با نت و موسیقی اصیل ایرانی آشنا ساخته وخود از شاگردان درویش خان و کلنل علینقی خان وزیری بوده است.


این محیط مناسب هنری موجب می‌شود تا وی در ۸ سالگی اولین برنامه آواز خود را همراه با تار مرحوم درویشی از نوازندگان معروف کرمانشاه، در رادیو محلی کرمانشاه اجرا نماید و در سن ۱۱سالگی در رادیو و تلویزیون ایران چند برنامه در آواز ایرانی اجراکند.

شهرام برای پر بارتر کردن درک موسیقیایی خود ارتباط بیشتری با پسر عمویش علی ناظری و درویش نعمت علی خان خراباتی که تاثیری بزرگ و اساسی بر آشنایی و درک موسیقی محلی کردی او داشته ‌است، برقرارکرد.

وی به مدت یکسال در تبریز زندگی کرد و از محضر استادانی چون بیگجه خانی، محمود فرنام و حاج قیطانچیان بهره گرفت و با ردیف موسیقی آذربایجامی و سبک آواز اقبال آذر آشنا شد.
 
وی در سال ۱۳۵۱، به مدت چهار سال در هنرستان موسیقی ملی نزد شادروان استاد محمود کریمی به آموختن ردیف آوازی موسیقی ایرانی پرداخت، و سپس برای تکمیل آن در مکتب صبا به محضر استاد عبداالله دوامی راه یافت.

درسال ۱۳۵۵، وی درنخستین کنکور موسیقی سنتی ایران (باربد) مقام نخست را در رشته آواز به دست می آورد و با تائید و تشویق استاد نورعلی برومند و راهنمایی های ه.ا. سایه و دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی به گروه هنرمندان رادیو و تلویزیون پیوست و نخستین برنامه خود را با اجرای تصنیف تمنای وصال از شیخ بهایی و آوازی از مثنوی با همراهی گروه شیدا به سرپرستی محمد رضا لطفی برگزار کرد؛ پس از آن با گروه عارف به سرپرستی حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان همکاری خود را آغاز کرد.

درسال ۱۳۵۶، همراه باگروه سماعی به سرپرستی اصغر بهاری و حسن ناهید برای اجرای کنسرت در جشنواره توس انتخاب می‌شود.

درسالهای ۱۳۶۰- ۱۳۵۷، همراه با گروه چاووش که خود از اعضای اصلی آن بود در سخت ترین شرایط اجتماعی، صدای موسیقی سنتی و اصیل ایران را به گوش مردم هنردوست کشور می رساند.
 
وی با تلاش پی گیر و بی وقفه آلبوم‌های چاووش ۲، ۳، ۴، ۷ و ۸ را با همکاری گروههای چاووش، شیدا و عارف به سرپرستی محمد رضا لطفی، حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان، آلبوم مثنوی "موسی و شبان" را با همکاری جلال ذوالفنون و بهزاد فروهری، آلبوم "شعر و عرفان" را با همکاری نوازندگان مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی ایران و گروه مولانا به سرپرستی جلیل عندلیبی، آلبوم "سخن عشق" با همکاری گروه تنبور شمس و آلبوم "مرا عاشق" را با همکاری گروه عارف به سرپرستی پرویز مشکاتیان تهیه کرد.

از سال ۱۳۶۰، به کمک جمعی از دوستان هنرمند خود می کوشد تا سبک و سیاق تازه ای از موسیقی کهن این دیار را "با نام موسیقی اصیل عرفانی ایران" در جامعه اشاعه دهد.

شهرام ناظری در بین سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴، از فعالیتهای خودکاست و به شیوه های مختلف، تدریس موسیقی و ردیفهای آوازی را برای علاقه مندان آغاز کرد .

از سال ۱۳۶۴، به بعد با همکاری گروههای موسیقی ایرانی، کارهای زیبایی را به بازار موسیقی عرفانی و اصیل عرضه کرد که از درخشان ترین این آثار را می توان : "گل صد برگ" و "آتش در نیستان" با همکاری استاد جلال ذوالفنون، کنسرت اساتید با همکاری گروه استاد فرامرز پایور، و "بی قرار" با همکاری گروه جلیل عندلیبی را نام برد.

شهرام ناظری طی سالها فعالیت هنری خود، برای اجرای کنسرتهای موسیقی اصیل ایرانی و عرفانی سفرهای بیشماری به کشورهای آسیایی، اروپایی و آمریکا داشته و در فستیوال های جهانی نیز حضور یافته است .

شهرام ناظری همواره در پی بهره بردن از مکاتب و استادان مختلف بوده است از این رو در سال ۱۳۴۶ در تهران نزد اساتید بزرگی از جمله شادروان نورعلی خان برومند، استاد احمد عبادی، استاد علی اصغر بهاری، استاد فرامرز پایور به فراگیری موسیقی پرداخت.
 
و ضمن بهره گیری از محضر این بزرگان، استفاده از تجربه و دانش هنرمندانی جلال ذوالفنون، حسین علیزاده، حسن ناهید، محمدرضا درویشی، محمود هاشمی، بیژن کامکار، محمد فیروزی و رضا قاسمی به دانش و آگاهی او در زمینه ساز و آواز افزود.

آشنایی و همنشینی وی با بزرگان آواز ایران، استاد حسین قوامی و استاد محمدرضا شجریان، تجربه اش را در رشته آواز بسی پربارترکرد.

 

 

پس از آن تحت تعلیم نورعلی خان برومند آثار گذشتگان موسیقی را فرا گرفت و همزمان برای تکمیل ردیف آوازی از محضر استاد زنده‌یاد عبدالله خان دوامی نکته‌ها آموخت.

وی همچنین از محضر استادانی چون محمود کریمی، محمدرضا شجریان، عبدالعلی وزیری و حسین قوامی نیز نکته‌ها و ظرایف آوازی را فرا گرفت.

در همین دوران بود که وی با استاد داریوش صفوت آشنا شد و به گفته خود آقای صفوت آن توصیه معروف را به وی کرد که « صدای تو اساطیری است و مبادا که این صدا را با چیزی دیگر بیامیزی»

ناظری همزمان با آموختن آواز به آموختن ساز سه تار هم پرداخت و از جمله کسانی بودکه بیشترین حشر ونشر را با استاد نامدار سه تار، استاد احمد عبادی داشت و نیز در این مسیر از دانش و توانایی‌های استادانی چون محمود تاجبخش، جلال ذوالفنون و محمود هاشمی (سازنده معروف سه تار) نیز نکته‌ها آموخت، ‌ضمن آنکه در دوره‌ای که رضا قاسمی در آلبوم گل صدبرگ با ناظری همکاری می‌کرد، از وی هم نکات قابل اعتنایی فرا گرفت.

نقطه عطف اول کاری شهرام ناظری را باید در ضربی شوشتری و تصنیف معروف کاروان شهید جستجو کرد. این اثر را استاد محمد رضا لطفی ساخته و ناظری در مایه شوشتری خوانده است.

کار فضایی حماسی دارد و استفاده از مثنوی معروف هوشنگ ابتهاج سایه در این کار، وجهی تراژیک به آن بخشیده است. صدای ناظری در این اثر پر انرژی و جوان و جسور است و در بخش‌های اوج کار، حماسی و تاثیرگذار. این اثر بعدها تحت عنوان چاووش ۷ منتشر شد.

ناظری همراه استاد لطفی مثنوی معروف سایه را در دستگاه ماهور هم خواند که تنها نسخه‌ای از آن گاه به گاه از تلویزیون پخش می‌شود. اورتور(درآمد) این کار و ضربی‌ای که آواز ناظری روی آن خوانده می‌شود، در آلبوم چاووش ۶ با صدای آقای شجریان هم خوانده شده است. آلبومی که تصنیف معروف ایران هم در ادامه این آواز و ضربی آمده است.

در همین دوران وی آواز شور را با کمانچه مرحوم بهاری و نیز همراهی سنتور پرویز مشکاتیان می‌خواند. آواز این کار یکی از درخشان‌ترین آوازهای ناظری است، که در کمتر اثر دیگری تکرار شده است.

صدایی در اوج و حماسی که همنوازی پر و پیمان استاد زنده یاد بهاری به ‌آن وجه و صبغه دیگری داده است؛ آوازی با مطلع شعری «چندین شب و خاموشی ، وقت است که برخیزیم/ وین آتش پنهان را با صبح در آمیزیم»

این اثر به همراه تصنیف معروف «مرا عاشق» با آهنگسازی آقای مشکاتیان بعدها در آلبومی که به نام لاله بهار (به یاد ملک‌الشعرای بهار) کار شده بود، انتشار می‌یابد.

پس از آن وی گل صد برگ را در اوایل دهه شصت به بازار موسیقی عرضه می کند. کاری مشترک با جلال ذوالفنون و البته رضا قاسمی که بر روی طرح این کار زحمات فراوانی صرف کرد و حتی بخش عمده ایده این کار را باید از آن وی دانست تا ذوالفنون.

این اثر دو ویژگی داشت، اول معرفی و عمومی کردن ساز سه تار و دف و دیگری وجه حماسی کار.

بعدها وی آلبوم آتش در نیستان را با جلال ذوالفنون اجرا می‌کند که استفاده از اشعار مولانا در این اثر هم از جمله ویژگی‌های کار به شمار می‌رود. کاری که می‌توان آن را تداوم منطقی گل صدبرگ به شمار آورد و نشان داد که ناظری علاوه بر آواز دستی چیره در تصنیف‌سازی و ذهنی بکر برای پروردن برخی ملودی‌های جذاب و دلنشین دارد.

پیش از این کار البته ناظری با کیخسرو پورناظری آلبوم«صدای سخن عشق» را کار کرده بود که این اثر خود سنگ بنایی شد برای کارهایی که بعدها با گروه‌نوازی ساز تنبور انتشار یافت که نقطه عطف آن را باید در«آلبوم مهتاب رو» دانست که تصنیفی خیره‌کننده را در آن شاهدیم.


وی درسال های اخیر با برگزاری گسترده تر کنسرت های داخلی، با همه زحمتها و مشکلات اجرای آن به دلیل کمبود امکانات و مسایلی که همواره در سالهای پس از انقلاب پیش روی هنرمندان و بویژه اهالی موسیقی این سرزمین بوده، به درخواست علاقه مندان خود جواب مثبت داده است.

حضور او درجشنوارهٔ موسیقی فجردرسال ۱۳۸۰ به همراه فرزندش حافظ ناظری، شاید بتوان یکی از مهم‌ترین وقایع در دوران این جشنواره به حساب آورد؛ چنانچه جایزه اول این فستیوال به عنوان بهترین خواننده موسیقی اصیل ایرانی را نصیب او ساخت.

در سال ۱۳۸۵ در هفتمین سالگرد تاسیس خانه موسیقی همزمان با روز جهانی موسیقی و گرامیداشت یاد و نام مولانا، تحت عنوان "شب موسیقی" با حضور بزرگان و هنرمندان برجسته از شهرام ناظری به سبب گسترش شعر و تفکر مولانا و به پاس تلاش های هنرمندانه و تأثیرگذار این خواننده ی بزرگ، با اهدای نشان مولانا و لوح سپاس توسط اساتید محمدرضا شجریان و محمد سریر، تقدیر به عمل آمد.

در مهر ماه ۱۳۸۶، نشان لژیون دونور؛ نشان «شوالیه ادب و هنر» (Chevalier des Arts et Letters) به پاس یک عمر فعالیت این هنرمند برجسته و نقش موثر وی در آشنا ساختن مردمان دیگر کشورها با اشعار مولانا از سوی دولت فرانسه اهدا شد؛ این نشان بالاترین نشان دولت فرانسه است و پاس‌داشتی است از طرف دولت فرانسه به هنرمندانی که تلاش ویژه‌ای در اعتلای فرهنگ و هنر انجام می‌دهند.

لازم به ذکر است شهرام ناظری نخستین خواننده ایرانی و نیز کُرد است که نشان شوالیه را دریافت کرده است.
 

این تصنیف نمونه شاخص و تکامل یافته تصانیفی است که بعدها به جریان موسیقی عرفانی یا سماع شهره شدند. تصنیفی که اوج و فرودهای منحصر به فردی دارد و به خوبی روی شعر مولانا نشسته و ناظری آن را به نیکوترین وجه اجراکرده است.

 آوازهایی که مادرم به من آموخت

 مولانا؛ راز مانا

 اجرای قونیه در گفتگوی همشهری آنلاین با شهرام ناظری

نقطه عطف بعدی کار ناظری با آلبوم شورانگیز حسین علیزاده شکل گرفت. اثری که خود به لحاظ استفاده از فرمها و ابداعات تازه در موسیقی ایرانی کاری نو و متفاوت است و از ذهن پیچیده و مبدع علیزاده در این کار خبر می‌دهد.

این اثر ابتدا در تالار وحدت اجرا شد و عواید آن هم به زلزله‌زدگان استان گیلان اختصاص یافت و علاوه بر ناظری، صدیق تعریف هم آن را خواند. اما وقتی آلبوم شور انگیز منتشر شد، تنها صدای ناظری زینت بخش آن بود.

ناظری در این اثر هم یکی از زیباترین آوازهای خود را خواند. آوازی در مایه بیات ترک با شعری معروف از مولانا: «دگر باره بشوریدم، بدان سانم به جان تو / که هر بندی که بر بندی، بدرانم، به جان تود»

پس از این دوران ناظری با گروه دستان همکاری می‌کند که نقطه عطف آن را باید در آلبوم «سفر به دیگر سو» جست و جو کرد. این آلبوم نمونه‌ای شاخص از تحول در ریتم و سرعت در موسیقی سنتی‌است، شاخصی که گروه دستان و به خصوص حمید متبسم پایه‌گذار آن بود و اکنون به ژانری غالب در گروه‌نوازی موسیقی سنتی تبدیل شده‌است.

خود ناظری هم در گفتگویی گفته است که سفر به دیگر سو مهم‌ترین کار وی در عرصه موسیقی  و به نوعی مانیفست کاری وی به شمار می‌رود. اثری که ناظری سعی کرد در آن فرم‌های آوازی تازه ای را با الهام از ساختار موسیقی ردیفی و موسیقی نواحی ایران به کار گیرد.

در این دوران ناظری همکاری‌هایی هم باگروه کامکارها داشته است که حاصل آن در آلبومی منتشر شده است.

[شهرام ناظری و دریافت نشان لژیون دنور]

[نشست نقد و بررسی کتاب گل صدبرگ]

[راه‌سوم شهرام ناظری]

[خانه موسیقی از شهرام ناظری تجلیل کرد]

[این صدا کی به ما می‌رسد؟]

[جایزه گرمی برای شهرام و حافظ]

پس از این دوران هم ناظری همکاری‌هایی با لوریس چکناوریان انجام داده است که کارهای چکناوریان اصولا ژانری متفاوت دارد. همچنانکه کاری که وی با کامبیز روشن روان انجام داده است نیز فضایی متفاوت با آثاری دارد که ناظری با دیگر هنرمندان انجام داده‌است.

این کارها فضایی ارکسترال دارد. کارهایی که با زمستان اخوان (باآهنگسازی محمد رضا درویشی) شروع و سپس با «در گلستانه» سهراب سپهری (با آهنگسازی هوشنگ کامکار) ادامه یافت و در نهایت با ساقی‌نامه کامبیز روشن روان و همکاری‌ای که با چکناوریان  و ارکستر سمفونیک داشته به پایان رسید.

اگر چه در گلستانه و زمستان آثاری هستند که وی برای نخستین بار آواز را در شعر نو تجربه می‌کند.

از چند سال قبل نیز ناظری همکاری‌هایی را با فرزندش حافظ انجام داده است که از جمله آنها کنسرتی بود که با وی در کاخ سعد آباد تهران داشت.

حافظ البته بعدها هم با پدرش کنسرت‌هایی در آمریکا داشت که به دلیل نشنیدن این کارها نمی‌توان درباره آنها قضاوت کرد، اما حافظ هم در همان کنسرت تهران نشان داد که خطی جدی در موسیقی را دنبال می‌کند؛ خطی که امیدواریم با آموخته‌هایی که وی از غرب به ارمغان می‌آورد، حداقل تفاوت و تنوعی را به پیکره موسیقی ما تزریق کند.

از اواسط دهه هقتاد ناظری به همکاری با گروه کامکارها پرداخت که حاصل آن انتشار آلبوم کنسرت مشترک وی با این گروه بود.

ناظری در زمینه آوازهای قدیمی ایران هم تجربه‌هایی دارد که در آلبوم آواز اساطیر آن را عرضه عمومی کرد.

ناظری در چند سال گذشته کنسرت‌های بسیاری را در ایران و خارج از ایران اجرا کرده‌است.

هم اکنون با مطرح کردن شکلی از آواز در پی اشاعه و گسترش این نوع از آواز است، و در این راه کنسرت‌های بسیاری اجرا کرده که کنسرت با گروه کامکارها را می‌توان نام برد.

ناظری سال گذشته توانست نشان صاحب منصبی موسیقی یا همان لژیون دنور را از دولت فرانسه دریافت کند و از اواخر سال گذشته هم کنسرت‌هایی را در آمریکا اجرا کرد.

اجرای وی در سال ۸۵ در قونیه از دیگر تلاش‌های وی بود که در نهایت به برگزیده شدن وی و گروهش انجامید.

آخرین کار ناظری مولوی نام دارد که نیمی از کنسرت سال ۱۳۸۰ با فرزندش حافظ ناظری را شامل می‌شود.


اما بدیهی است که تقدیر و بزرگداشت‌هایی در این سطح هیچگاه نخواهد توانست تقدیری شایسته از استادانی چون شهرام ناظری باشد.

از آثار استاد می توان به موارد زیر اشاره نمود:
- شعروعرفان (بنمای رخ)
- درگلستانه
- زمستان
- کنسرت استادان موسیقی ملی ایران
-گل صدبرگ
- آتش در نیستان
- لاله بهار
- دل شیدا
- کیش مهر
- مطرب مهتاب رو
- بی قرار
- حیرانی
- شورانگیز
- مثنوی موسی و شبان
- سخن عشق
- بهاران ابیدر
- باد صبا می‌آید
- یادگار دوست
- ساقی نامه و صوفی نامه ۱ (سوته دلان)
- ساقی نامه و صوفی نامه ۲ (نسیم صبحگاهی)
- نجوا
- بشنو از نی
- سخن تازه
- دیوان شمس
- چاوش ۲
- چاوش ۳
- چاوش ۴
- چاوش ۷
- چاوش ۸
- چشم به راه
- کنسرتی دیگر
- کنسرت افشاری ۶۲
- لیلی و مجنون
- ساز نو آواز نو
- کنسرت ۷۷
- کنسرت کامکارها
- آواز اساطیر
- سفر به دیگر سو
- غم زیبا
- لولیان

 

 

دانلود آهنگ های یک سری مستقیم  و تعدادی هم غیر مستقیم

 

 

* آلبوم کیش مهر: 

بــه‌جهان خرم از آنم، که جهان خرم از اوست   عاشقم بر همه عالم، که همــه عالم از اوست
به غنیمت شمر ای دوست، دم عیسی صبح   تـــا دل مرده مگر زنده کنی، کـاین دم از اوست
نــــه فلـــک راسـت مسلم، نه ملک را حاصل   آنچـــــه در ســرّ ســویــدای بنـــی‌آدم از اوست
به حلاوت بـخورم زهر، که شاهـد ساقیسـت   بـه ارادت ببـرم زخـم، کـه درم«ان هم از اوست
زخــم خــونینــم اگـــر بــه نشـود، بــه باشــد   خنک آن زخم، که هر لحظه مرا مرهم از اوست
غــــم و شــــادی بــر عــارف چـه تفاوت دارد؟   سـاقیا، بـاده بده شادی آن، کاین غم از اوست
پــادشــاهــی و گــدایی، بر ما یکسان است   چو بر این در، همه را پشت عبادت خم از اوست
سعـــــدیـــــا، گــر بکَند سیــل فنا خانهٔ عمـر   دل قـــــوی دار، کـــه بنیـــاد بقـا محکم از اوست

 

 

..

**((  برای پرویز جونم  ))**

....


+نوشته شده در جمعه 28 بهمن 1390برچسب:,ساعت20:22توسط pariya | |